تفسیر جزء 30 سوره قارعه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
«1» الْقَارِعَةُ «2» مَا الْقَارِعَةُ «3» وَمَآ أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ «4» یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ «5» وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالعِهْنِ الْمَنفُوشِ «6» فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ «7» فَهُوَ فِى عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ «8» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ «9» فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ «10» وَمَآ أَدْرَاکَ مَاهِیَهْ «11» نَارٌ حَامِیَةٌ
حادثه کوبنده. آن حادثه کوبنده چیست؟ و تو چه دانى آن حادثه کوبنده چیست؟ روزى که مردم مانند پروانهها پراکنده باشند. و کوهها مانند پشمِ رنگارنگِ زده شده. پس هر کس کفّههاى (عمل خیرش در) ترازویش سنگین باشد، پس او در زندگى رضایت بخشى است. ولى هر کس کفّههاى (کار خیرش در) ترازویش سبک باشد، پس در آغوش آتش است. و تو چه دانى آن چیست؟ آتشى سوزان.
نکتهها:
«قارعة» از «قرع» به معناى کوبیدن چیزى بر چیزى است. یکى از نامهاى قیامت، «قارعة» است، زیرا با صیحهى کوبنده آغاز مىشود و عذاب آن کوبنده است.
در روایات مىخوانیم: حضرت علىعلیه السلام و فرزندان معصومش، میزان و معیار سنجش اعمال انسانها در قیامت هستند.(236)
شاید دلیل آنکه کلمه «موازین» به صورت جمع آمده، این باشد که کارهاى گوناگون انسان با ابزارهاى گوناگون سنجیده مىشود و هر کار، میزان مخصوص به خود را دارد.
«موازین» جمع «میزان» به معناى وسیله سنجش است و روشن است که اعمال انسان، امرى مادى و داراى وزن و جرم نیست که با ترازوهاى معمولى سنجیده شود، بلکه هر دسته از اعمال انسان، معیار سنجش مخصوص به خود دارد.
مادر براى همه فرزندان، مأوى و پناهگاه است، اما در آنجا مادر و پناهگاه گروهى از انسانها دوزخ است.
«هاویة» از «هَوى» به معناى سقوط است و دوزخ، محلّ سقوط گروهى است.
«حامیة» از «حَمى» به معناى شدّت حرارت است.
کوههاى رنگارنگ در اثر قطعه قطعه شدن و خورد و خاک شدن، مثل پشم زده رنگارنگ مىشوند. «کالعهن المنفوش» «منفوش» از «نفش» به معناى باز کردن و کشیدن پشم است تا آنجا که اجزاى آن از هم بگسلد.(237)
سبک و سنگینى مخصوص مادیات نیست. لذا به سخنان بىمحتوى مىگویند: سخن سبک. شاید مراد از «ثقلت موازینه» و «خفّت موازینه» ارزش و کیفیّت عمل باشد و شاید هم مراد، قلّت و کثرت آن باشد.
حضرت علىعلیه السلام فرمودند: مراد از سبکى عمل، کم بودن عمل و مراد از سنگینى عمل، زیادى آن است. «قلّة الحساب و کثرته»(238)
شخصى سلمان را تحقیر کرد که تو کیستى و چیستى؟ سلمان پاسخ داد: اول من و تو نطفه و آخر من و تو مردار است. این دنیاست، اما در قیامت، «مَن ثقلت موازینه فهو الکریم و من خفّت موازینه فهو لئیم»(239) هر کس میزان او سنگین باشد، تکریم مىشود و هر کس میزان عملش سبک باشد، تحقیر و ملامت خواهد شد.
پیامها:
1- قیامت، کوبنده مستکبران و روحیههاى متکبّرانه است. «القارعة ما القارعة»
2- قیامت فراتر از فکر بشر است. حتى پیامبر بدون بیان الهى از آن خبر ندارد. «و ما ادراک ما القارعة»
3- قیامت روز تحیّر و سرگردانى بشر است. «کالفراش المبثوث»
4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «من ثقلت موازینه فهو فى عیشة راضیة»
5 - زندگىِ سراسر شاد، مخصوص قیامت است. زیرا در دنیا در کنار کامیابىها، دغدغه بیمارى، سرقت، حسادت، از دست دادن و گذرا بودن هست. «عیشة راضیة»
6- رضایت از زندگى، از نشانههاى جامعه بهشتى است. «فهو فى عیشة راضیة»
7- مبناى کیفر و پاداش، عمل است که با ترازوى عدل سنجیده مىشود. «ثقلت موازینه... خفّت موازینه»
«والحمدللّه ربّ العالمین»
236) بحارالانوار، ج7، ص:252.
237) تفسیر راهنما.
238) احتجاج طبرسى، ج1، ص363. به نقل راهنما.
239) تفسیر نور الثقلین.
منبع: http://gharaati.ir/show.php?page=books&book=87&pages=24